
اخلاقی
#گزیده_ای_از_سیره_اخلاقی_امام_رضا_علیه_السلام
عبدا… بین ابراهیم غفاری می گوید : مردی به نام طبیس ازخاندان ابو رافع از من رافع را من طلبی داشت وامکان پرداختنش را نداشتم . نزدحضرت رضا(علیه السّلام) رفتم و از او خواستم که واسطه شود ومهلتی بگیرید تابتوانم قرض را ادا کنم. اما حضرت از من خواست بمانم . وقت افطار بود وحضرت برای من غذا طلب کردند ومن افطار کردم.سپس فرمودند از زیر پشتی بول را برار .پول را برداشتم و رفتم .در منزل دیدم 48 دینار است درحالیکه من فقط 28 دینار بدهکارم بودم. اما دیدم روی یکی از دینارها نوشته شده استبدهی تو 28دینار است و مابقی پول از آن خودت است . درحالیکه سوگند می خوردم من به حضرت نگفته بودم چه قدر بدهکارم .(منتهی الامال ص 88 و881).
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فيروزي در 1397/04/31 ساعت 01:28:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید