وارث علم پیامبران

مامون عباسی (هفتمین خلیفه عباسی) گوید: روزی عده ای با اجازه وارد بر پدرم هارون الرشید شدند، موسی بن جعفر نیز به مناسبتی به آنجا آمده بود، پدرم تا او را دید به او نگریست و از همه جا غافل گردید و تنها چشم به او دوخته بود تا او وارد گردید، وقتی که نزدیک آمد، پدرم کمال احترام را به او کرد و دو زانو در برابرش نشست و احوالش را پرسید و او (امام) فرمود: خیر است . هنگام خداحافظی پدرم با کمال احترام او را بدرقه کرد. به پدرم گفتم : دیدم به گونه ای با این مرد ناشناس رفتار کردی که با هیچ کس ‍ رفتار ننموده ای ! این مرد چه کسی بود؟. هارون گفت : بنی هذا وارث علم النبیین ، هذا موسی بن جعفر بن محمد: پسرم این وارث علم پیامبران ، موسی بن جعفر بن محمد بود، اگر علم صحیح و استوار می خواهی در نزد این شخص است . مامون گوید: در همین هنگام محبت دودمان پیامبر در دلم جای گرفت . ولی امان از غرور و ریاست دنیا که مانع از آن شد تا این پدر و پسر، حق محبت را ادا کنند، بلکه به عکس ، امامان بحق را شهید کردند.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.